کز جان شکیب هست و به جانان شکیب نیست ...

 


خوب ، فکر میکنم تنها کسی که با آدم تعارف نداره و هیچوقت بهش دروغ نمیگه خود آدمه ! آدم اگه در مورد دیگرون به اون چیزی که احساسات پاکش(منظورم ته دل آدمه) بهش میگه توجه کنه شاید هیچوقت دچار پشیمونی نشه ...
البته نمی دونم شاید این موضوع عمومیت نداشته باشه ولی برای من که لااقل اینطوریه !
بیلدینگ !

 


خوب ، چیز خاصی نمی خوام بگم ... امممممممم فقط اینکه امروز روز تولدمه و من از امروز میرم تو بیست و هشت ...
خوب ماهور جان تبریک میگم بهت ! به باشگاه بیست و هشت تایی های خرداد خوش اومدی ;)

 


آب ، باد ، هوا ، خاک ...
جدا نمیدونم من چون کودک طبیعتم اینقدر به این چیزا علاقه دارم یا اینکه اینا اصلا مرامشون اینجوریه ! من پابرهنه روی زمین راه رفتن رو دوست دارم ! همینطور دراز کشیدن روی موزاییک های حیاط رو ! گرچه همیشه یواشکی و دور از چشم مامان (چون میگه ممکنه کلیه هات سرما بخورن) اما با اینکار انگار یه جور انرژی تو وجودم جمع میشه که میتونه منو تا مدتهای مدیدی شارژ نگه داره ! در مورد بقیه هم که قبلا توضیح دادم ;)
.............................

 


با اینکه امروز کلی هم خسته شدم ، نمی دونم چرا بی خوابی زده به سرم . گاهی اوقات احساس میکنم که فکَم درد میکنه و این بیشتر بخاطر انقباض عضلات اون ناحیه است و باز فکر میکنم این بخاطر فشارهای روانی و استرس زیاد باشه .
با اینکه امروز دیگه بالاخره بعد از این همه وقت (از سیزده فروردین تا حالا) تونستم ماشینو از اون تعمیرگاه مثلا مجاز لعنتی بیارم بیرون خیلی خوشحالم ولی وقتی به این فکر میکنم که هنوز یه مقدار کار دیگه داره و درست و حسابی درست نشده اعصابم خرد میشه .
راستی داشتم به این فکر میکردم که اگه حجت این سیصد تومن اضافه رو نداد و خواست ناز و نوز کنه-برخلاف میل باطنیم- برم ازش شکایت کنم و همه پولشو از بیمه بدنه خودم بگیرم ؛ کاری که شاید اصلا باید از اولش میکردمو اصلا بهش زنگ هم نمیزدم تا بخواد واسم از این اداها در بیاره .نمیدونم دیگه خسته شدم ...
............
بس که جفا ز خار و گل دید دل رمیده ام
همچو نسیم از این چمن پای برون کشیده ام

شمع طرب زبخت ما آتش خانه سوز شد
گشت بلای جان من عشق به جان خریده ام

حاصل دور زندگی صحبت آشنا بود
تا تو زمن بریده ای من زجهان بریده ام

تا تو زمن بریده ای من زجهان بریده ام ...

شعر از رهی معیری

 


بسیار بسیار متاثر شدم از خوندن این مطلب ...

لینک از زن نوشت

نمیدونم ، شاید بهونه خوبی برای خالی شدن بود ...

 


" زخمهای آدم سرمایه است ، اونا رو نباید با کسی در میون گذاشت . داد نکش ، هوار نکش ، فقط آروم و بی سر و صدا همه چیز رو تحمل کن ."
.....
شب یلدا - کیومرث پوراحمد

 


این چند روز از بابت کار صدرا حسابی سرمون شلوغه و گرفتاریم .ولی خدا رو شکر همه کارها از موقعی که خودمون بالا سرکار بودیم بصورت مرتب داره پیش میره . تازه اگه امروز خبر رفتن کارشناس رو به تعمیرگاه هم میشنیدم که دیگه نور علی نور بود ! اما نرفتنش خیلی حالم رو گرفت ، تازه با اینهمه رو انداختن به دوست و آشنا ! امشب داشتم با خودم فکر میکردم شاید ناشکری کردم و خدا خواسته حالمو بگیره که این اتفاق افتاده ، اما ... نمی دونم واقعا خدا چه احتیاجی داره که بخواد حال یکی رو بگیره ! خدا اینجا رو میخونی ؟

 


" برای رسیدن به خدا به تعداد آدمها راه هست " من میگم به اندازه آدمهای روی زمین فکر هست و به اندازه همون آدمها هم تحلیل هست و باز هم به اندازه همون آدمها برداشت از یه موضوع خاص هست .
هیچ موقع نمیشه آدمها تحلیلاشونو و یا روشهاشونو به زور به یکی دیگه تحمیل کنن . یه بنده خدایی می گفت : من برای رسیدن به کمال یه راهی انتخاب کردم و فکر میکنم این بهترین راهیه که وجود داره بهش گفتم چرا نمیخوای به این فکر کنی که شاید اصلا این راهی که می ری به سرانجام نرسوندت یا شاید اصلا آقا راه تو به مقصد هم میرسه ، چرا نمیخوای به این فکر کنی که شاید یه نفر دیگه یه راهی تو ذهنش باشه که میونبر باشه . میدونی دیگه جوابی واسه گفتن نداشت .
.................
........................
تا حالا به این فکر نکرده بودم که هوای خنک بهار چقدر حال آدم رو جا میاره ، اینو امروز وقتی تو پارک سر کوچه نشسته بودم فهمیدم ! بادهایی که میومد انگار سر تا پامو نوازش میکرد ، از بس که نرم بود ! من این حس رو مقابل آب هم دارم ؛ این پارکه که گفتم سر کوچه امونه ! یه پارک بزرگتر اون سرتر کوچه امون هست که یه دریاچه هم داره ، من هر وقت که احساس دلتنگی میکنم میرم اونجا کنار دریاچه میشینم یه خورده به آب نگاه میکنم و غم و غصه هامو میدم به آب . وقتی که حال و هوام اومد سر جاش بر میگردم خونه .
حالا که به اینجا رسید بذار بگم که من دو تا چیز دیگه طبیعت رو هم خیـــــــــــــــــلی دوست دارم ! یکی رعد و برقه ! که اصلا صداش منو دیوونه میکنه یکی دیگه هم کوه که غرور آدمو میشکنه .
خوب دیگه این بود نطق من ; )