باز می لرزد دلم، دستم

 


راستش امشب میخواستم یه چند تا فراز از دعای کمیل بنویسم ، ولی هر چی گشتم نتونستم چون واقعا هر کودومشون واسه خودش یه دنیاییه و نمیشه از بینشون یکی دو تا رو دست چین کرد !
قبلا ترها شنیده بودیم که هرکی میخواد با خدا حرف بزنه بره نماز بخونه اما به نظر من نماز خوندن مثل حرف زدن کتابیه ! هرکی میخواد با خدا خودمونی تر حرف بزنه بره دعای کمیل رو بخونه و ... یادش نره من رو هم دعا کنه ! ; )

 


یادمه تو درس شبکه یه مبحث داشتیم برای نقل و انتقال پکت ها از یه طرف به یه طرف دیگه که اسمش یه چیزی شبیه سگ های بو کش یا یه چیزی تو این مایه ها بود !
خلاصه کلام اینکه بی هیچ توضیح اضافه ای احساس میکنم شبیه اونا شدم ! همین ...

 


مخلص سرکار خانوم اسکندری هم هستیم در ضمن ;)
خوب تقصیر ما چیه خوب ، قشنگ بازی میکنه خوشمون میاد دیگه !

 


مر تو را سپاس ؛ مر تو را سپاس ...

 


تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،تعهد ،.......
من آخرش یه روز می رم !

 


خدا هیچ خونه ای رو بی مادر نکنه ؛ حتی برای چند ساعت ، چه برسه به یه ماه !!!!!!!!!!!!!

 


من همین یک نفس از جرعه جانم باقیست ؛ آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش ، تو بنوش ...
جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب ، تو بتاب ....