با خوب یا بد بودن این موضوع کاری ندارم ، ولی از اینکه تا یه نفرو میبینم پیش خودم مثلا میگم : این از اون آدماست ها یا اینکه بنده خدا ... معلومه که یه مشکل روحی داره ! ای کاش میتونستم ازش بپرسم چرا اِنقدر ناراحته !، بدم میاد ؛ تا حالا شده یکی از خودش بدش بیاد ؟ حالا من دارم اینطوری میشم ! راستش میدونی چیه یه حس غیر مفید بودن بهم دست داده ، اگه بتونم بفهمم چرا اونوقت خوب میشه ! .......

 


الان چند روزیه که کار درست و حسابی نداریم ، فقط برای اینکه خونه نباشیم میریم شرکت و یه خورده با کارها سر و کله میزنیم و دوباره برمی گردیم ، به خاطر همین هم هست که چند روزیه به بچه ها استراحت دادیم تا کار جدید بگیریم ، ولی دیگه دارم از این وضع خسته میشم ، خدا کنه کارهامون همه با هم هجوم نیارن که دیگه اشکمون درمیاد !
.............................
....................
بیشتر از خود این مقاله* از کامنتهاش خوشم اومد ، این نشون میده که مردم چـــقــــــــــــــــــدر با هم متفاوتند !!!
* لینک از لینکدونی حسین درخشان

 


این جمعه به اتفاق همه اعضاء خونواده رفته بودیم مشهد ... همه چی خیلی سریع و غیرمنتظره اتفاق افتاد ، از بلیط گرفتنمون تا جا رزرو کردن و رفتن و بقیه چیزا ... باورم نمیشد با یه تصمیم ناگهانی و سریع بلیط گیرمون بیاد و بریم ؛ سفر کوتاه و بیاد موندنیی بود ؛ ولی خود مشهد خیلی شلوغ بود مخصوصا عربها که انگار از عراق اومده بودن همه جا به وفور دیده میشدن ، راستی حتی فرصت نشد یه سر به خیابون کوه سنگی بزنم ;) اما ایشالا دفعه بعد که قسمت شد اونجا هم سر میزنم ...

 


جمعه که رفته بودیم کوه ، تو راه برگشتن یه چیز جالب رو دیوار نوشته بود ؛ نوشته بود : برگ از درخت خسته میشه وگرنه پاییز بهونه اس !
همین :)

 


میگم ما که این موها رو تو آسیاب سفید نکردیم که ! بابت هر تار موی سفیدم کلی تو کوله ام چیز دارم ... فقط کافیه که اراده کنی ...

 


عجیبه ! با این که فکر میکردم عضلاتم بگیره ولی هنوز که هنوزه اتفاقی نیفتاده ! آخه خیلی وقت بود که یه همچین کوهپیمایی(یا به قول بعضیها راهپیمایی :P) نکرده بودم و کلی عرق کردم . تو راه برگشت هم این یه ربع یه ربع رسیدنها برای خودش کلی چیز بود !
....................
ما که رفتیم کوه ! بقیه رو نمیدونم به صخره های بزرگی که دور و برشون بود چی میگن ! ; )
ولی جدا به من که خوش گذشت ...

 


میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز ....