.... متاسفانه امشب خبری شنیدم که کلی منقلب شدم ، هیچ باورم نمیشه که هنوز هم کسایی باشن که سر یه موضوعی (به کوچیکی و بزرگیش کاری ندارم) بخوان نامزدشون رو جوری بزنن که اطرافیان از دیدن همکارشون دهنشون از تعجب باز بمونه .... کجا داریم زندگی می کنیم ؟ تو جنگل ؟ .... متاسفم برا خودمون ... متاسف !
* هیچی ! همینجوری یاد دیشب افتادم که یه خانومی توی چمنهای دور برگردون همت شرق به چمران شمال نشسته بود و داشت گریه می کرد ...