.....
بعد از این روزای سخت کاری شاید تنها چیزی که دیشب می تونست اینقدر آرومم کنه خوندن این وبلاگ بود که به قول نویسنده اش یا بهتر بگم پایه گذارش از آدمهایی می نویسه که خوبن و به وظیفه اشون عمل می کنن *و وقتی بر می گردی خونه احساس خوبی از روزت داشته باشی و وقتی داری این نوشته ها رو می خونی احساس آرامش بهت دست می ده و امیدهای از دست رفته ات دوباره زنده می شن ، امیدی که حداقل خود من نه دیگه واقعا به چیزی دارم و نه اعتمادی که دیگه حالا حالاها شاید بتونم به کسی بکنم ... اما تجربه های شیرینی بود خوندن مطالب این وبلاگ یا بهتر بگم تو این دوره کشف قشنگی بود !


* البته با خوندن آرشیو کامل این وبلاگ به یه نتیجه ای رسیدم و اون این که خیلی از اون اتفاقات لطف بوده نه وظیفه ... چیزی که متاسفانه همیشه ماها این دوتا رو با هم اشتباه می گیریم


**مرسی به خاطر شعرای قشنگی که برام می فرستی


if we look back in regret.
Never give a day away.
It won't return the same again.
Nothing can last
there are no second chances.
Never give a day away.
Always live for today.