سایه ی بی صدای تو بودم پیش از آنکه آفتابی برآمده باشد. دانه بر دست تو بودم پیش از آن که دل به رنگ دام نهاده باشی
و طنین توده ی آتش در تنورِ قرار تو بودم پیش از آن که نگاهت
به در یوزه ی نوازشی بنشیند.
ملک بار آور ِ تو بودم پیش از آنکه به بادم دهی
و انعکاس آرزوی تو بودم
پیش از آنکه دست به سنگ بر آری.
ترنم باران بام تو بودم به گاه ِ فزون سیاهی بر آسمان کبود
پیش از آنکه شانه بشکنی، تن به آب شور بسپاری .
نه ابریشم، که پروانه ات میخواستم پیش از آنکه پود ِ پیله به نشئه ی نساج بسپری .... ....