......

سنگ رودخانه ام
آب از سرم گذشته
روی برگهای جداشده ی تقویم

صدف پیچ پیچم
دریای های و هوی
پشت سرم
و فریادی که مرا برد
هنوز توی گوشم هست

بوته ی پاییزم
ریخته ام روی زمین و نیمه ی دیگرم
دل داده به خاک


.........
.....



* گراناز موسوی - پابرهنه تا صبح


--- یه چیزه دیگه هم بگم و برم .... موطن آدمها روی هیچ نقشه و نشانه ای نیست ،موطن آدمها تو قلب کساییه که دوستشون دارن ...