خوشبختی گاهی یک برکت است ؛ اما معمولا یک فتح است .لحظه ی جادویی روز یاری مان می کند تا دگرگون شویم، وادارمان می کند به جستجوی رویاهایمان برویم .رنج خواهیم برد، لحظه های دشواری خواهیم داشت، مایوس می شویم ؛ اما همه ی اینها گذرایند و اثری بر جا نمی گذارند و در آیینه می توانیم مغرورانه و با ایمان به گذشته بنگریم .

بدبخت کسی است که می ترسد خطر کند . چون شاید او همچون کسی که رویایی برای دنبال کردن دارد با یاس و نومیدی روبرو نشود ؛ اما هنگامیکه به گذشته می نگرد - چرا که ما همواره به گذشته می نگریم - آوای قلبش را می شنود که : "با معجزاتی که خدا در هر روزِِ تو کاشته بود چه کردی ؟ با استعدادهایی که پروردگارت به تو سپرده بود چه کردی ؟ در گودالی دفنشان کردی چون می ترسیدی از دستشان بدهی ؛پس میراث تو این است : یقین بدان که زندگی ات را به هدر داده ای ."

* باز هم همون کتاب قبلی ...