دوباره محرم شد و کوچه ها همه چراغونیه ! انگار هر کی چراغونیش بیشتر باشه کلاسش بالاتره و عاشق تر ...
دیگه همه چیمون داره ادا میشه ، اصل همه چی داره فراموش میشه و فقط یه مشت خرافات و زرق و برق های اون کارها داره جلوه میکنه .
امروز یکی از بچه های کوچه روبرویی میگفت : " رفتم یه عکس برزنتی بزرگ خریدم سی و یک هزار تومن تا بزنیم سر کوچه ! آخه نمی دونی که سر خیابونیا دو سه تا زدن ... " . فردا همون سر خیابونیها یه ویدئوپروجکتور میخرن از غروب که میشه فیلم عزاداری میندازن رو پرده سفید بالای مغازه شون ! واسه اینکه از اینا سرتر باشن ، پس اون فردا اون یکیا میرن یه دکه درست میکنن شربت میدن ، پس پس اون فردا هم ......
این کوچیکترها هم که از محرم فقط سرو صداشو یاد گرفتن وای به روزی که اینا بخوان بزرگ بشن ....