خوب ، بالاخره بعداز اونهمه استرس همه چی به خوبی و خوشی تموم شد و رفت کنار خاطره های دیگه ...
خدا رو شکر انگار همه هم راضی بودن ، هم مامان اینا که خیلی برام مهم بود و هم مهمونا که دیگه از همه نظر چشمشون رو گرفته بود و دیگه اینکه باز هم تشکر دیگری از خدا که لطفی رو که شامل حالم شد با چشم دیدم ؛ قضیه ماشین و دوستان و ... هم که دیگه جای خودش ...