بالاخره بعد از دو سه شب بدقولی امشب با دو نفر از بچه های کوچه رفتیم پارک واسه دویدن ، راستش بدقولی شب اول مربوط به خود من بود ! چون قرارمون ساعت یازده بود و من تازه دوازده فهمیدم که چه سوتیی دادم ولی بازم به روی خودم نیاوردم و رفتم سر کوچه و دیدم که خبری نیست ولی شب بعدش اتفاقا ساعت یه ربع به یازده بود که رفتم و تا نیم ساعت وایسادم بازم دیدم خبری نیست تا اینکه امشب بالاخره طلسم شکست و رفتیم ...

شب خوبی بود کلی دویدیم و یه حالی به این چربیهای اضافه بدنمون دادیم تا حواسشونو از این به بعد بیشتر جمع کنن . حالا قراره اگه واسه کسی گرفتاری پیش نیاد !! این کارو هر شب ادامه بدیم ;)


من به شخصه انریکه و آهنگاشو خیلی دوست دارم ، حالا دیگه با اینکاری که کرده دیگه حجت رو بر ما تموم کرد ;)