روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخرشد

آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
....................

باورم نیست ز بد عهدی ایام هنوز
قصه غصه که در دولت یار آخر شد

ساقیا لطف نمودی قدحت پر می باد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد

در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را
شکر کان محنت بیرون ز شمار آخر شد

.................
..............