نه بسته ام به کس دل ، نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
زمن هر آنکه او دور، چو دل به سینه نزدیک
به من هر آنکه نزدیک ،از او جدا جدا من
ستاره ها نهفتم در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من ، هوای گریه با من ...

نمیدونی چقدر دلم برای یه رعد و برق گنده تنگ شده ، از اونایی که آسمونو بشکافه و از دلش کلی آب بریزه بیرون !

راستی یه چیزی ، میدونی چیه هنوز هم که گاهی به ذهنم میای آخرش از خودم میپرسم که شاید اشتباه کردم ولی باز که یه کم دیگه میگذره و آرومتر میشم میگم نه من اشتباه نکردم من درست حرکت کردم اما تو نتونستی حرکت من رو بخونی و بازی رو نیمه کاره ول کردی رفتی ...