به نظر من زندگی همش یه جور آزمایشه ؛ هر روزش ، هر دقیقه اش و حتی هر ثانیه اش . حالا این آزمایش میتونه جلوی یه سری آدمهایی باشه که نمیشناسیشون یا برای دفعه اوله که داری تو زندگیت باهاشون برخورد میکنی و شاید هم دیگه با اونا برخورد نداشته باشی .
اون موقع اگه آدم یه کار اشتباه ازشون ببینه یا موضوعی پیش بیاد که انتظارش رو نداشته باشه ، شاید برای چند روز تو فکر این باشه که چرا یه همچین چیزی پیش اومده ، شاید اشتباه از خود آدم بوده که باعث شده این تصور برای اون شخص پیش بیاد که میتونه یه همچین چیزی رو عنوان کنه یا شاید هم از نادونی طرف باشه که گستاخانه چیزی رو عنوان کرده .

اما اگه با کسی باشه که مدت زیادی با آدم زندگی کرده باشه ، اونوقته که دیگه آدم قاطی میکنه و میبینه کسی رو که تا به الان اینهمه براش ارزش قایل بوده و هر کاری از دستش بر میومده برای خوشحال کردن و اظهار علاقه به اون طرف بوده بی ارزشه و همش کشک !
نمی دونم این جور موقعها باید چیکار کرد . باید باز هم به کار قبلیت ادامه بدی یا اینکه دیگه نه برای همیشه خداحافظ ! اصلا اگه باز به کارت ادامه بدی آدم احمقی نیستی ؟ یا اینکه اگه بگی خداحافظ آدم سنگدلی هستی ؟
نمی دونم خداییش نمی دونم ....

---------------------------
راستی یه چیزی ...
برای زندگی کردن با یه نفر ، دوست داشتن آدم برای پدر و مادر اون نفر ، شرط لازم هست ولی کافی نیست . مگه نه ; )