بعد از اون همه وب چرخی باز هم نتونستم بخوابم ، دوباره به اینجا پناه آوردم ، معلوم نیست اگه این اینترنت رو نداشتم چی کار میکردم !
-------------------------
خیلی دوست دارم احساس آدمهایی که گوشه چشمشونو نازک میکنن ، ابروشونو میدن پایین اون وقت یه پک اساسی به سیگارشون میزنن و تازه همه دودشم میخورن رو تجربه کنم ؛ دیوونه شدم نه ؟
تازه اینهمه هم از دود سیگار بدم میاد ! پوووف ف ف ف ف .
----------------
اینم از دشت امشب ، از مریم گلی :

الان هيچکس برام آشنا نيست ..تو خونه همه برام غريبه ان ..فاصله بينمون رو قشنگ حس مي کنم , انگار که اصلا نمي شناسمشون ... انگار چند نفريم که از حسن تصادف پيش هم زندگي مي کنيم , قديم اما اينجور نبود , حس وابستگي و آشنايي خيلي قوي بود ...الان فقط نظاره گرم ...درونم از نزديکي خاليه ...