خوب ، به سلامتی ما فردا ساعت 5.5 صبح داریم میریم مشهد عقد کنون بعضیها !
این بنده خدا که این اواخر خیلی بی تابی میکرد ؛ آخه دائم اون عزیز دلشه منصور رو یا گوش میکرد یا زمزمه ...
بعدش هم دیگه ایشالا میان تهران خونه خودشون ، آخ چه کیفی میده بری اذیتش* کنی ! (به قول گولیه دو نقطه دی )
...............



*باباجون ما که این کاره نیستیم ;)