عليرضا خسته ، عليرضا تنها ، عليرضا آقلادي آدي گدي* ...
----------
نياز و تو خودم كشتم كه هرگز وانشه مشتم
زدم بر چهره‌ام سيلي كه هرگز تا نشه پشتم

من و خنجر به پهلويم كه دردم را نمي گويم
به زير ضربه ‌هاي غم ..... چرا ديگه به ابروم خط هم مي افته ، قاطي هم ميكنم ، داد هم ميزنم ، به خودم فحش هم ميدم ، هزار تا كار نسنجيده ديگه هم ميكنم .
ديگه نميتونم ، همينه كه هست .
------------------
هوا دلگير ، درها بسته ، سرها در گريبان ، دستها پنهان
نفس‌ها ابر ، دلها خسته و غمگين ، درختان اسكلتهاي بلورآگين
زمين دلمرده ، سقف آسمان كوتاه
غبار آلوده مهر و ماه زمستان است ، زمستان است ....
اونهم وسط اين گرما َ!
----------------------
* آقلادي , گتدي , ياتدي
مرسي از لطفت